از شیر گرفته شدم، نقاشی میکنم، شعر میخونم
1394/9/4 11:22
2,280 بازدید
اشتراک گذاری
سلام مامانم منو این ماه از شیر گرفت. یه هفته صبح ها، یه هفته شیر خوردن خواب روزها و دو هفته هم از خواب گرفتن شبهام طول کشید. خیلی سخت بود. مخصوصا روزهای اول خیلی اذیت شدم و خیلی بهونه میگرفتم. الان جملات زیادی میگم. به مامانم کمک میکنم مثلا سفره رو پهن میکنم و جمع میکنم. چند تا شعر مامانم میخونه و من انتهای هر مصراعشو میگم مثل توپولویم توپولو، اتل متل ، یه توپ دارم قلقلیه. همه اش هم سوال میپرسم. مخصوصا اگه کسی به مامان یا بابام تماس بگیره میگم کی بود؟ وقتی دایی و مامان جونیم و اینها تماس میگیرن باهاشون صحبت هم میکنم. در حد چند تا جمله کوچولو .چند تا عکس هم براتون دارم:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی